شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

وبسایت شخصی محمدحسین رمضانی زارع

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

سه بیت و سه نگاه شاعران به یک آیه قرآن

موسی خطاب به خداوند در کوه طور: اَرَنی ( خود را به من نشان بده) و خداوند در جواب گفت : لن ترانی( هرگز مرا نخواهی دید)


سعدی:


چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر/ که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"

حافظ:


چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر/تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"

مولانا:


ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد/ تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"

روانشناسی تیپ

حتما بعضی از افراد را دیده‌اید که در هر موقعیتی ترجیح می‌دهند کت و شلوار بپوشند و اصلا دل‌شان نمی‌خواهد از لباس‌های تیره همیشگی‌شان دل بکنند. برعکس عده‌ای هم هستند که قید و بندی در پوشیدن لباس‌های تمیز و مرتب ندارند و شلخته‌وار لباس‌های اسپرت را حتی در موقعیت‌های رسمی انتخاب می‌کنند.

به هرحال اینکه هر فردی چه لباسی را می‌پسندد به سلیقه و نظرش بستگی دارد اما انتخاب همیشگی یک نوع پوشش می‌تواند تا حدودی بخش‌هایی از شخصیت درونی افراد مختلف را برای‌تان روشن کند. دکتر تقوی، روانشناس سلامت، افراد را براساس نوع لباس‌های مورد پسندشان و رفتارها و عادت‌هایی که در لباس پوشیدن دارند به چند گروه تقسیم و بارزترین ویژگی‌های آنها را بیان می‌کند. اگر شما هم دوست دارید باتوجه به لباس‌ پوشیدن، بعضی از ویژگی‌های شخصیتی‌ خودتان یا اطرافیان تان را تا حدودی بهتر بشناسید با ما همراه شوید.
گوشه‌گیرها؛ ساده و تک‌رنگ‌پوش

افراد گوشه‌گیر به‌ندرت به برقراری ارتباط با دیگران و داشتن روابط دوستانه علاقه نشان می‌دهند و فعالیت‌های انفرادی را به هر چیزی ترجیح می‌دهند. نسبت به انتقاد یا تحسین دیگران بی‌تفاوت هستند. گوشه‌گیری، بی‌تفاوتی و سردی بهترین کلمات برای توصیف حالات روحی این دسته است. از این رو این گروه سعی می‌کنند لباس‌هایی را انتخاب کنند که خیلی به چشم نیایند.

تمیز بودن برای این افراد اهمیت زیادی دارد. معمولا تنوع زیادی در لباس پوشیدن‌شان ندارند و تعداد لباس‌های‌شان متعدد نیست مثلا به جای چندین دست کت و شلوار در طرح‌ها و رنگ‌های متفاوت یک یا دو مدل ساده کت و شلوار دارند و سعی می‌کنند لباس‌هایی با مدل‌های ساده تک‌رنگ (رنگ‌های ملایم و خنثی مایل به تیره مثل کرم، خاکستری، قهوه‌ای و. . .) را انتخاب کنند. به‌هیچ‌وجه لباس‌هایی که طرح‌های شلوغ و آرم‌های خیلی توی چشم دارند مورد پسند گوشه‌گیرها نیست. لباس‌های جین، و اسپرت و بسیار ساده معمولا مورد پسند این شخصیت‌هاست.

بدبین‌ها؛ لباس‌های کلاسیک دوست دارند

بدبین‌ها معمولا به هر آنچه در اطراف آنها می‌گذرد شک دارند. تمایل به لجاجت و بیزاری هم در آنها دیده می‌شود. لباس‌های کلاسیک با رنگ‌های تیره مثل کت و شلوار مشکی مورد پسند این دسته از افراد است. شاید لباس‌هایی که با پارچه‌هایی که طرح‌هایی از نظامی‌گری دارد دوخته شده را بپسندند. معمولا به بستن دستمال‌گردن، انداختن شال گردن، گذاشتن کلاه، استفاده از کراوات یا عصا دست گرفتن از این جهت که نمادی از قدرت‌طلبی، غیرقابل‌نفوذ بودن و قدرتمند بودن است علاقه‌مندند.

پالتوها و بارانی‌های بلند که نمادی از قدرت و دیسیپلین است هم مورد علاقه و پسند این گروه از افراد است. این احتمال وجود دارد که این افراد به پوشیدن لباس‌هایی با لوگوهایی که نمادی از قدرت را نشان می‌دهد علاقه نشان دهند.

ضداجتماعی‌ها؛ خشن و خارج از مد

این دسته افراد توانایی خوبی برای سازگاری با قوانین و موازین اجتماعی ندارند و به‌نوعی از آنها سر باز می‌زنند. دروغگویی و فریبکاری یکی از ویژگی‌های این افراد است. تحریک‌پذیر و پرخاشگر هستند همچنین بی‌احتیاط و بی‌مسوولیت. این افراد دوست دارند با نحوه لباس پوشیدن‌شان به‌گونه‌ای به اجتماع نشان دهند که با آن متضاد و مخالفند و معمولا مانند شخصیت فیلم‌هایی که نوعی از خشونت، تضاد و جرم و جنایت را نشان می‌دهند لباس می‌پوشند.

درواقع تلاش می‌کنند به‌گونه‌ای لباس بپوشند که بیانگر نوعی رفتارهای تهدیدآمیز باشد. مثلا اگر پیراهن می‌پوشند دکمه‌های یقه را باز می‌گذارند یا پاشنه کفش‌شان را می‌‌خوابانند. برای اینکه تضادشان را با اجتماع نشان دهند لباس‌های قدیمی و خارج از مد را می‌پسندند. یکی دیگر از ویژگی‌های این افراد این است که برای رسیدن به اهداف‌شان دیگران را فریب می دهند. در این صورت به ظاهرشان اهمیت زیادی می‌دهند و نهایت تلاش‌شان را می‌کنند تا لباس‌هایی را انتخاب کنند که بسیار شیک و آراسته به نظر برسند.

خودشیفته‌ها؛ خاص‌ترین‌ها و تک‌ترین‌ها را انتخاب می‌کنند

این دسته از افراد خودشان را بسیار ویژه، خاص و مهم می‌پندارند و چون خود را قوی، فوق‌العاده شایسته و دانا می‌دانند انتظار دارند که دیگران تمام نظرات آنها را بپذیرند. تحمل انتقاد را ندارند و در برابر آن خشمگین می‌شوند. دوست دارند اطرافیان همواره آنها را مورد تحسین و تمجید قرار دهند و آنها را بی‌عیب، بی‌نقص، خاص و فوق‌العاده خطاب کنند. یکی دیگر از ویژگی‌های این افراد این است که نسبت به دیگران حسادت می‌ورزند و اکثر مواقع گمان می‌کنند دیگران به علت ویژگی‌های خاص و اهمیت زیادی که دارند نسبت به آنها حسادت می‌کنند.

این افراد حق‌به‌جانب هستند و به هر قیمتی دوست دارند بهترین‌ها را برای خود فراهم کنند. آنها تمام تلاش‌شان را می‌کنند که تک‌ترین و خاص‌ترین لباس را انتخاب کنند. اغلب لباس‌هایی با برندها و مارک‌های خاص و گران را انتخاب می‌کنند. همچنین لباس‌هایی با جنس‌های خاص مثل حریر و ابریشم را می‌پسندند. معمولا از زیورآلات طلا، نقره و اصل استفاده می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که زیورآلات بدلی بخرند؛ اگر هم استفاده کنند نوع متفاوت و برند خاصی از آن را انتخاب می‌کنند. افراد خودشیفته در انتخاب لباس تمام تلاش‌شان را می‌کنند که تک باشند، به این معنا که نه‌تنها با دیگران متفاوت باشند بلکه بهترین، خاص‌ترین و بی‌نظیرترین‌ها را داشته باشند.

این افراد درباره لباس‌های‌شان و اینکه آنها را چگونه، از کجا و با چه قیمتی خریده‌اند زیاد صحبت می‌کنند. از اینکه لباس‌های‌شان را به دیگران نشان دهند لذت می‌برند و برای‌شان بسیار مهم است که دیگران بدانند آنها بهترین، مرغوب‌ترین، گران‌ترین، خاص‌ترین و متفاوت‌ترین لباس را می‌پوشند چون این افراد روی تک بودن حساسیت زیادی دارند و به‌هیچ‌وجه دوست ندارند شخص دیگری شبیه لباس آنها را بپوشد. درصورتی‌که امکانش را داشته باشند به جای اینکه لباس آماده بخرند دوخت لباس را سفارش می‌دهند.

جین‌پوش‌ها راحت‌طلبند

دسته‌ای از افراد به پوشیدن لباس‌های جین علاقه زیادی دارند. راحتی و دوام یکی از بارزترین ویژگی‌های لباس‌های جین و مظهر لباس‌ اسپرت در همه جای دنیاست. از این رو راحتی برای افرادی که بیشتر لباس‌های‌شان جین است در اولویت قرار دارد.

اگر افراد میانسال همیشه جین بپوشند نشان‌دهنده سرزندگی و احساس جوانی است. درواقع آنها جین می‌پوشند تا هم به خودشان و هم به دیگران القا کنند که هنوز جوانند و احساس سرزندگی می‌کنند. سرزندگی، نشاط، سبک‌باری و انعطاف‌پذیری از ویژگی‌های مشخص این افراد است.

نمایشی‌ها؛ لباسی می‌پوشند که خیلی به چشم بیایند

شخصیت‌های نمایشی تحریک‌پذیر و هیجانی‌اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. درواقع لذت می‌برند از اینکه خودشان را شورانگیز، دراماتیک و پرزرق و برق نشان دهند. توجه‌طلبی زیاد یکی از بارزترین ویژگی‌های این دسته افراد است بنابراین به ظاهرشان بیش از حد توجه دارند و لباس‌هایی را انتخاب می‌کنند که خیلی به چشم بیاید.

این افراد لباس‌هایی با رنگ‌بندی تند، شاد و متضاد را می‌پسندند. اگر هم لباس‌هایی با مدل‌های خاص، شلوغ و عجیب و غریب و رنگ‌های تند و متضاد نپوشند کیف و کفش خیلی متفاوت و خاصی را انتخاب می‌کنند، شال و روسری یا کراوات و دستمال گردن خیلی مدل‌دار و عجیب و غریبی را استفاده می‌کنند یا زیورآلات شلوغ و خاص در ست لباس‌شان به کار می‌برند.

وابسته‌ها؛ لباس موردپسند محبوب‌شان را به تن می‌کنند

شخصیت‌های وابسته شخصیت‌هایی هستند که در حد افراطی به دیگران وابستگی دارند. این افراد به توانایی‌های خود مطمئن نیستند از این‌رو مسوولیت‌های مهم زندگی‌شان را گردن دیگران می‌اندازند. توانایی تحمل تنهایی را ندارند. مدام به تایید دیگران نیازمند هستند و معمولا به علت وابستگی زیادی که به دیگران دارند و ترسی که از طرد شدن توسط دیگران به آنها دست می‌دهد به‌هیچ‌وجه توانایی مخالفت با اطرافیان‌شان را ندارند و به‌راحتی به دیگران اجازه می‌دهند که حقوق‌شان را پایمال کنند.

این افراد در لباس پوشیدن هم علاقه و نیاز خودشان را در نظر نمی‌گیرند و دنبال گرفتن تایید از افرادی هستند که به آنها وابسته‌اند چون گرفتن تایید از جانب دیگران برای آنها اهمیت زیادی دارد معمولا پیرو مد هستند. به‌ندرت پیش می‌آید که تنهایی لباس بخرند و هنگام انتخاب، خرید لباس و ست کردن آن به‌شدت نظر شخصی که به او وابسته‌اند برای‌شان اهمیت دارد. دائم نظر دیگران را راجع به لباس‌هایی که می‌پوشند می‌پرسند. اگر شخصی که به او وابسته‌اند مدل یا رنگ خاصی را در لباس بپسندد سعی می‌کنند برای جلب نظر و تایید او بیشتر مواقع لباسی با آن مدل و رنگ را انتخاب کنند.

مرزی‌ها ؛ شلخته و نامرتب لباس می‌پوشند

شخصیت‌های مرزی آن دسته افرادی هستند که در بیشتر حوزه‌های زندگی‌شان بی‌ثبات و ناپایدارند. معمولا دچار نوعی احساس مزمن کسالت و بی‌حوصلگی هستند. نگاه همه یا هیچ یا سیاه و سفید نسبت به همه چیز دارند یعنی همه چیز را یا خوب خوب می‌دانند یا بد بد. درواقع این افراد نمی‌توانند هیچ چیز را خاکستری ببینند. شلختگی در لباس یکی از ویژگی‌های این افراد است. کمد لباس این دسته از افراد معمولا به‌هم‌ریخته و آشفته است.

علاقه زیادی به افزایش تعداد لباس‌های‌شان دارند و در خریدن لباس زیاده‌روی می‌کنند. درواقع دچار وسواس لباس خریدن هستند یعنی لباس خریدن نوعی احساس آرامش به آنها می‌دهد. معمولا خودشان دقیق نمی‌دانند که چه لباس‌هایی دارند از این‌رو با اینکه لباس‌های زیادی دارند اما برای پوشش و آراستگی ظاهرشان اهمیت چندانی قائل نیستند. معمولا لباس‌های خوب، زیبا و شیکی را می‌خرند اما در نوع پوشیدن و ست کردن آنها همیشه نوعی عدم آراستگی و ظرافت، آشفتگی و شلختگی دیده می‌شود. اغلب لباس‌های‌شان اتوکرده نیست و ست‌های هماهنگ و شکیلی ندارند.

وسواسی‌ها؛ تمیز و آراسته‌اند

سختگیری، غیرقابل‌انعطاف بودن و کمال‌گرایی بیش از حد از ویژگی‌های بارز شخصیت‌های وسواسی است. نسبت به وظایف شان تعهد بیش ازحد دارند. اغلب آنها افراد خشکی به نظر می‌رسند. معمولا اشیای غیرمفید را نمی‌توانند به راحتی دور بیندازند. در اغلب موارد چون از اشتباه کردن می‌ترسند در تصمیم‌گیری دچار مشکل هستند. کمتر به احساسات دیگران توجه می‌کنند و روی نظرات و عقایدشان پافشاری می‌کنند. سخت‌کوش هستند اما چون به جزئیات اهمیت زیادی می‌دهند،نمی‌توانند روی اصل موضوع تمرکز کنند از این‌رو زیاد دیده نمی‌شود که کاری را به اتمام برسانند و در اغلب موارد کارها را نیمه رها می‌کنند. این افراد بیش از سایر افراد به نظافت و ظرافت در لباس پوشیدن‌شان اهمیت می‌دهند.

در لباس پوشیدن‌شان دقت نظر خاصی دارند و اگر لباسی با مدل خاصی مدنظرشان باشد نهایت تلاش‌شان را می‌کنند تا آن را تهیه کرده و بپوشند. هنگامی که لباسی را می‌خرند یا می‌پوشند دائم جست‌وجو می‌کنند و از دیگران می‌پرسند تا ببینند آیا آنچه پوشیده‌اند با آنچه مدنظرشان بوده هماهنگی دارد یا خیر. همیشه دوست دارند لباس‌هایی که می‌پوشند بسیار تمیز، مرتب، آراسته و اتوکشیده باشد؛ بنابراین جنس پارچه‌ و مدلی که در لباس انتخاب می‌کنند به‌گونه‌ای است که این آراستگی و اتوکشیدگی به چشم بیاید.

این دسته افراد اگر مبتلا به وسواس احتکار باشند، یعنی قادر نباشند چیزهای غیرضروری و به‌دردنخور را دور بیندازند، همیشه تعداد زیادی لباس دست‌نخورده و نپوشیده دارند و معمولا یک یا دو دست از لباس‌های‌شان را تکراری می‌پوشند. دسته‌ای که وسواس شست‌وشو دارند چون دائما لباس‌های‌شان را می‌شویند معمولا لباس‌های‌شان زود از بین می‌رود و رنگ‌و رو رفته است.

جادوجمبلی‌ها؛ لباس‌ها و زیورآلات عجیب‌وغریب را می‌پسندند

افرادی که در تیپ شخصیتی جادو جمبلی قرار می‌گیرند افکار و باورهای عجیب‌وغریبی داشته و به خرافات اعتقاد زیادی دارند. درواقع برداشتی که از مسائل مختلف و عادی دارند بسیار عجیب و غیرعادی است. به دلیل واکنش‌هایی که افراد به رفتارها و باورهای عجیب‌وغریب آنها نشان می‌دهند معمولا در موقعیت‌های اجتماعی معذب و ناراحت به نظر می‌رسند. دوستان کمی دارند و گاهی نگرش‌شان به بعضی مسائل بدبینانه و مشکوکانه است.

این نوع باورها و شیوه اندیشیدن‌شان روی شیوه ارتباط برقرار کردن این افراد با دنیای بیرون تاثیر می‌گذارد از این رو معمولا لباس‌هایی را انتخاب می‌کنند که با لباس‌های معمولی که اغلب افراد جامعه می‌پوشند متفاوت باشد و گونه‌ای از رمزآلودگی و پنهان‌کاری را نشان بدهد. درواقع این دسته دوست دارند با انتخاب نوع لباس‌شان نشان بدهند انسان‌هایی هستند که همیشه با نیروهای دیگری در تماسند و قادرند با این توانایی و قدرتی که دارند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. لباس‌های انتخابی این تیپ شخصیتی بسیار شبیه لباس‌هایی است که رمال‌ها و جادوگرها به تن می‌کنند.

هرچه لباس‌ها متفاوت‌تر باشد برای این افراد جذابیت بیشتری دارد و لباس‌های ساده مورد پسندشان نیست. این گروه همیشه از زیورآلات خاصی مثل سنگ، زنجیر و آویزهایی که روی آنها نقش‌های عجیب‌وغریب به‌خصوص آرم گروه‌های مختلف حک شده در لباس‌های‌شان استفاده می‌کنند. از آنجا که این دسته معمولا تمایل دارند خودشان را به گروه‌هایی که نمادی از ارتباط با ماورا و پدیده‌های مرموز و پنهان دارند منسوب کنند معمولا لباس‌هایی را انتخاب می‌کنند که در آن حاشیه‌هایی با طرح‌های ورساچه، هخامنشی و. . . در پایین یا دورتادور آستین و یقه‌ها به کار رفته باشد.

الهي

الهي دردهايي هست که نمي توان گفت و گفتني هايي هست که هيچ قلبي محرم آن نيست الهي اشک هايي هست که با هيچ دوستي نمي توان گفت و زخم هايي هست که هيچ مرحمي آن را التيام نمي بخشد و تنهايي هايي هست که که هيچ جمعي آن را پر نمي کند الهي پرسشهايي هست که جز تو کسي قادر به پاسخ دادنش نيست درهايي هست که جز تو کسي آن را نمي گشايد قصد هايي هست که جز به توفيق تو ميسر نمي شود الهي تلاش هايي هست که جز به مدد تو ثمر نميبخشد تغييراتي هست که جز به تقدير تو ممکن نيست و دعاهايي هست که جز به آمين تو اجابت نمي شود الهي قدم هاي گمشده اي دارم که تنها هدايتگرش تويي و به آزمون هايي دچارم که اگر دستم نگيري و مرا به آنها محک بزني شرمنده خواهم شد. الهي بااين همه باکي نيست زيرا همچو تويي دارم تويي که همانندي نداري رحمتت را هيچ مرزي نيست اي تو خالق دعا و مالک "آمين

جیبوتی هم پیمان بزرگ عربستان

در پی قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران، چند کشور دیگر نظیر بحرین، سودان و جیبوتی در اقدامی عجیب روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند که این قطع رابطه واکنش های طنز مردم کشورمان را به همراه داشت.

در پی قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران، چند کشور دیگر نظیر بحرین، سودان و جیبوتی در اقدامی عجیب روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند. این قطع رابطه غیرمنتظره واکنش های طنز

مردم در شبکه های اجتماعی را در پی داشت که در ادامه آن ها را می خوانیم:

تو این اوضاع و شرایط فعلی فقط قطع رابطه با جیبوتی رو کم داشتیم؛؛؛ جیبوتی کجایی؟دقیقا کجایی؟

هم اکنون خبر رسید سودان هم بعد از بحرین با ایران قطع رابطه کرد ، آقا من کف اتاق ولو شدم ،،، این کارا مثل گروه های تلگرام میمونه که مثلا عربستان لفت میده بعدش میره توی پی وی به بحرین و سودان میگه شما هم لفت بدین من یه گروه بهتر دارم

الو بفرمایین؟
-آگومبا گومبا گومبا!!
چی میگه مترجم ترجمه کن
-از جزیره آدم خواران هستن میگن روابطشونو با ایران قطع کردن

میخوام بخوابم امشب اما نمیشه ؛؛؛ غم قطع رابطه جیبوتی نمیذاره

‏این قطع رابطه دیپلماتیک هیچی نداشت دانش جغرافیایی و زمین شناسی مون رو در حد چشمگیری افزایش داد. کشف نقاط ناشناخته بر روی کره خاک!



واکنش های طنز مردم به قطع رابطه دیپلماتیک برخی کشورها با ایران

به نظرم کشور جیبوتی با ۸۰۰ هزار نفر جمعیت نباید با کل کشور ما قطع رابطه می کرد ؛؛؛؛ نهایتا باید با قرچک و ورامین قطع رابطه می کرد!

جمعیت جیبوتی از تماشاگرای استقلال هم کمتره!



واکنش های طنز مردم به قطع رابطه دیپلماتیک برخی کشورها با ایران

«یاسر جبرائیلی» در صفحه اینستاگرام خود پیام طنزی به نقل از «حسین شریعتمداری» را منتشر کرد که واکنش مدیر مسئول روزنامه کیهان به قطع رابطه جیبوتی با ایران است.

در پیام شریعتمداری آمده‌است:

در پی قطع رابطه جیبوتی با ایران، وزارت خارجه کشورمان به دیپلمات‌های جیبوتی ۲۴ ساعت فرصت داد تا کشور خود را روی نقشه پیداکنند.

واکنش های طنز مردم به قطع رابطه دیپلماتیک برخی کشورها با ایران

معمای شاه یا شهرزاد,قطعا شهرزاد

با اعلام هزینه‌ شگفت‌انگیز تولید سریال «معمای شاه»، این پرسش پیش آمده که این مجموعه گرانقیمت با کدام نظارت جدی رسانه ملی در مراحل تولید همراه بوده و اگر واقعاً چنین نظارتی وجود داشته، چرا این مجموعه فاقد کیفیت و اثرگذاری متناسب با حجم سرمایه گذاری برای تولید آن است؟

به گزارش جماران، سریال «معمای شاه» در شرایطی پخش

می‌شود که هرچه قسمت‌های بیشتری از این مجموعه تلویزیونی به نمایش درمی‌آید، نقدهای جدی‌تری درباره کیفیت داستان پردازی، نقش آفرینی‌ها، دکوپاژ و فیلمبرداری و... مطرح می‌شود و گذر زمان و پخش قسمت‌های بیشتر نه تنها منجر به تعدیل نظر منتقدان نشده، بلکه همچنان نقدها رو به فزونی گذاشته است.

خطاهای فاحش تاریخی در این مجموعه که از 15 آبان بر روی آنتن رفت، یکی دیگر از نقاط ضعف سریال است که با توجه به آشنایی طیف وسیعی از مردم با این وقایع، به شدت مخاطب را دلزده کرده و از پخش یک روایت واقعی درباره مقطع تاریخی که این مجموعه روایت می‌کند، ناامید می‌سازد. این ضعف حتی بیش از خط داستانی، موقعیت سازی و دیالوگ‌های خنده دار برای گروهی از مخاطبان آزاردهنده است.

چرا معمای 20 میلیاردی شاه، اندازه یک مستند آماتور اثرگذار نیست؟


با این وجود اتفاقاً علی لدنی تهیه کننده سریال «معمای شاه» با اعتماد به نفسی مثال زدنی از مستند بودن این سریال سخن گفته و تاکید کرده است: «جوانان 100 سال دیگر و حتی بیشتر می توانند از این سریال به عنوان یک منبع تاریخی استفاده کنند و این سریال این قابلیت را دارد!»

«معمای شاه» مجموعه‌ای با 80 بازیگر اصلی و 560 بازیگر فرعی و به کارگردانی محمدرضا ورزی است که تصمیم داشته در 80 قسمت 50 دقیقه‌ای دوران پهلوی را به تصویر بکشد و بنابر ادعای سازندگانش، 4000 دقیقه زمان تولیدش در 1500 لوکیشن مختلف ضبط شده است اما همه این عدد و رقم‌ها روی هم برای صداوسیما چقدر هزینه در بر داشته است؟

تهیه کننده این فیلم، هزینه تولید این سریال را 20 میلیارد تومان اعلام کرده و با توجه به زمان 4000 دقیقه این سریال، چنین مبلغی را منطقی تلقی کرده، حال آنکه با چنین رقمی، تولید هر دقیقه سریال «معمای شاه» 5 میلیون تومان برای رسانه ملی هزینه بر بوده و متاسفانه این سریال نتوانسته اقبال مخاطب عمومی را جلب کند.

«معمای شاه» در شرایطی پخش می‌شود که همزمان شاهد پخش سریال «شهرزاد» در شبکه خانگی هستیم؛ سریالی که از منظری دیگری به برخی وقایع دوران پهلوی می‌پردازد و اگرچه به دوران خانواده پهلوی نمی‌رود اما همین تصویری که از شرایط آن دوران و به خصوص دوران کودتای 28 مرداد 1332 به نمایش می‌گذارد، به مراتب اثرگذارتر از «معمای شاه» است.

چرا معمای 20 میلیاردی شاه، اندازه یک مستند آماتور اثرگذار نیست؟


سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی در نقطه مقابل «معمای شاه» قرار داد و از سناریو، کارگردانی، ریتم مناسب در تدوین و عدم آب بستن، بازی، گریم، دکوپاژ و فیلمبرداری نسبتاً مناسبی برخوردار است و یک سر و گردن از سریال‌های دارای تم تاریخی تلویزیون بالاتر به نظر می‌آید و همین موضوع نشان می‌دهد اگر کار به اشخاص توانمند سپرد چه خروجی می‌توان دریافت کرد و در غیر این صورت نیز مخاطب باید انتظار چه محصولی را داشته باشد.

نکته تاسف آور اینکه این سریال حتی نتوانسته به اندازه برخی مستندهایی که یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبانِ متعلق به خانواده پهلوی در تبلیغ و تطهیر دوران پهلوی ساخت، اثرگذار باشد؛ مستندهایی که شاید هزینه تولیدشان به صدهزار دلار نیز نرسیده باشد اما چون با سازوکار خصوصی تولید شده، دقت ویژه‌ای در تولیدشان وجود دارد و متاسفانه به همین دلیل اثرگذار است.

در واقع تا زمانی که سازوکارهای سنتی همچون رانت تولید محصولات «الف ویژه» با بودجه نامحدود وجود دارد و همچون سایر کشورها، سریال‌ها فصل به فصل تولید و پخش نمی‌شود و تولید فصل بعدی، موکول به بازخورد گرفتن از مخاطب نمی‌شود، باید منتظر تکرار فجایعی نظیر هزینه بیست میلیاردی برای تولید چنین آثاری بود.

این مسئله زمانی پراهمیت‌تر می‌شود که توجه کرد مسئولان رسانه ملی در سال‌های اخیر همواره از کمبود اعتبارات سخن به میان آورده‌اند و حال مشخص می‌شود فقط برای این سریال 20 میلیارد تومان از منابع‌شان را بر باد داده‌اند و همین موضوع لزوم اصلاح جدی ساختار تولید سریال در تلویزیون را ضروری می‌سازد.

آزمون خبرگان اشکالات فنی

روز پنجشنبه شوراى محترم نگهبان در اطلاعیه اى از کسانى که باید در امتحان این شورا حاضر شوند پرده برداشت.

بیانیه شوراى نگهبان بدین شرح است:
کلیه کسانی که برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبت نام کرده‌اند به جز آنان که ذیلاً ذکر می شود باید در آزمون علمی شرکت کنند.
1. اعضای فعلی مجلس خبرگان رهبری.
2. کسانی که در گذشته در آزمون خبرگان که از طرف شورای نگهبان برگزار شده شرکت کرده و از نظر علمی تأیید شده اند.
3. کسانی که در آزمون 15 شهریور 1394 شرکت کرده‌اند اعم از آنان که تأیید شده‌اند یا خیر.
به نظر مى رسد که اشکالاتى بر این بیانیه وارد است که بعید است شوراى نگهبان ملتزم بدان شود:
١- بسیارى از بزرگانى که قبلاً در خبرگان عضو بوده اند در امتحان شرکت نکرده اند؛ به طور مشخص حضرت آیت الله ابراهیم امینی که سالها عضو مجلس خبرگان بوده اند هیچ گاه در امتحان شرکت نکرده اند. بنابر این با توجه به بیانیه شوراى نگهبان از آنجا که: الف: ایشان نماینده فعلى خبرگان نیستند، ب: در دوره هاى قبل هم در امتحان شرکت نکرده اند، ج: در امتحان شهریور ماه هم شرکت نکرده اند؛ لازم است در امتحان شوراى نگهبان شرکت گنند.
حال آیا شوراى نگهبان مى خواهد ایشان را هم به امتحان دعوت کند؟

٢- سیره شوراى نگهبان در دوره هاى گذشته این بوده که امتحان را صرفاً از کسانى مى گرفته که هیچ راه دیگرى براى احراز صلاحیتشان وجود نداشته و این سیره طبق گفته آیت الله مؤمن در این دوره نیز جارى بوده است.
آیت الله مؤمن در مصاحبه اى که چند هفته پیش داشتند تصریح کردند:
«کسی که ... در حوزه تدریس می‌کند، نوارهای جلسات درس او نیز موجود است، خوب هم درس می‌دهد، ملا است و در مسائل سیاسی هم اظهارنظر کرده و مواضعش روشن است؛ این فرد هم نیازی به امتحان اجتهاد ندارد».
این گفته به صراحت با بیانیه ی جدید تناقض دارد.
نکته قابل توجه این است که این سیره در دوره هاى گذشته به قدرى قوى بوده که تقریبا هیچ یک از اعضای ادوار گذشته مجلس خبرگان در امتحان شرکت نکرده اند. از آن زمره مى توان با اسامى زیر اشاره کرد: آیات هاشمى رفسنجانی، یزدى، جنتى، مومن، شاهرودى، مشکینى، منتظرى، امینى، موسوى اردبیلى، جوادى آملی، فاضل لنکرانى، سید احمد خمینى، راستى کاشانى، ملکوتى، صانعى، موسوى خوینى، رى شهرى و...
به نظر مى رسد که بیانیه اخیر شورای نگهبان از نظر حقوقى دقیق نیست.

رکورددار کاندیداتوری در تاريخ جمهوری اسلامی ایران کيست؟

رکورددار کاندیداتوری در تاريخ جمهوری اسلامی ایران کيست؟

با بررسی انتخابات‌های برگزارشده در طول عمر جمهوری اسلامی ایران اعم از ریاست جمهوری، خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، این سیاستمدار کهنه‌کار، با کسب رقم ۱۳ حضور، رکورددار شرکت در انتخابات‌هاست.

اکبر هاشمی رفسنجانی ازجمله سیاستمداران ایرانی است که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در اکثر انتخابات مهم کشور حضور فعال داشته و از وی می‌توان به‌عنوان کاندیدای رکورددار حضور در چالش‌های انتخاباتی یادکرد؛ هاشمی درواقع هرچند سال یک‌بار خود را در معرض آرای مردم قرار داده است. از این باب می‌توان دوران کاندیداتوری هاشمی را به دو دوره پیروزی و افول تعبیر کرد.

هاشمی تا زمان پایان دوره ششم ریاست جمهوری که به دوران سازندگی معروف است، روند خوبی را در خصوص جلب آرای مردمی از سر گذراند اما بعدازاین مدت یعنی پس از زمان برگزاری انتخابات ششم مجلس شورای اسلامی، برگ دیگری صفحه از زندگی سیاسی وی ورق خورد.

نقطه ناکامی انتخاباتی هاشمی رفسنجانی نیز انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی بود. هاشمی که تا آن روز به‌عنوان رئیس قوه مجریه در سریر قدرت قرار داشت، سعی کرد با حضور در مجلس و تکیه زدن بر صندلی ریاست قوه مقننه، دوران اوج خود را ادامه‌دار کند اما وقایعی چون تخلف انتخاباتی که اصلاح‌طلبان رقم زدند و رأی نسبتاً پایینی که وی در این انتخابات کسب کرد سبب شد که هاشمی از حضور دوره در مجلس انصراف دهد.
آخرین شکست هاشمی رفسنجانی مربوط به انتخابات درونی مجلس خبرگان رهبری می‌شود، زمانی که مجلس خبرگان می‌بایست پس از مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی شخص دیگری را به‌عنوان رئیس مجلس انتخاب می‌کرد، در این زمان زمزمه کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی نیز قوت گرفت ولی وی که همواره مواضع دوپهلویی پیش از هر انتخاباتی اتخاذ می‌کند، در این انتخابات نیز همین سیاست را پیگیری و بالأخره خود را در معرض انتخاب قرار داد و خبرگان نیز، آیت‌الله یزدی را برای ریاست این مجلس، مناسب دیدند.

در ادامه کارنامه کاری وی در انتخابات مختلف ازجمله ریاست جمهوری و مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی را مشاهده می‌کنید:


شیخ نمر و گل به خودی

روز گذشته، دولت سعودی در تداوم روش بی خردانه و سیاست های ضد اسلامی و حقوقی بشری خویش، منتقد شیعه عربستانی، شیخ نمر را به شهادت رسانید. به دنبال این اقدام ضد حقوق بشری، دولت عربستان گذشته مورد انتقاد شدید تمام دولت ها قرار گرفت.

به دنبال اقدام ضد حقوق بشری حکومت سعودی عربستان و اعدام شیخ نمر باقر النمر و چند متقد دیگر حکومت پادشاهی سعودی، شرایط دیپلماتیک آل سعود در سخت ترین ساعات و روزهای خود قرار گرفت وفشارهای سیاسی وافکار عمومی جهان علیه این کشور فزونی یافت .
در داخل کشورمان نیز بسیاری از مردم در واکنش به این رفتار غیر انسانی و حقوق بشری حکام آل سعود که پیش تر نیز در فاجعه منا ناکارآمدی و نالایقی خود را به اثبات رسانده بودند، تجمعاتی در مقابل کنسولی و سفارت عربستان در کشورمان برگزار شد و مسولان به

خصوص دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز واکنش های درخوری را نسبت به رفتار عربستان از خود نشان دادند. به نحوی که بسیاری از صفحات رسانه های در روز گذشته و امروز به این مسئله اختصاص پیدا کرد.

اما، نیمه شب گذشته عده ای که نیروی انتظامی از آنها به عنوان خودسر نام برده است، با تجمع در مقابل سفارت عربستان در تهران و سپس حمله به این سفارت‌خانه، وبه آتض کشیدن اسناد این سفارت راه گریز و فرار آل سعود را فراروی حکام عربستان قرار دادند.

نیروی انتظامی که تلاش کرد تا از ورود این افراد که خودسر نامیده شده اند به داخل سفارت عربستانجلوگیری کند که متاسفانه موفق نشد واین افراد برنامه خود را اجرا کردند. این حمله به سفارت عربستان بهانه را برای فرار به جلوی حکامآل سعود فراهم کرد و کشوری که تا ساعاتی پیش مورد هجمه سازمان های حقوق بشری و کشورهای دیگر قرار گرفته بود امروز به این بهانه دست به مظلوم نمایی زده و حمله به سفارت خود در تهران را محکوم کرده و سفیر مان در ریاض را فرا خوانده است.
تشابه اقدام اخیر افرادی که از آنها به عنوان خودسر نام برده شده با حمله به سفارت انگلستان در آذر 1394 باعث می شود، تردیدهای جدی در مورد عوامل پشت پرده این به اصطلاح خودسرها به وجود آید.

در تحلیل چرایی این رفتار افراطی و فاقد هرگونه تحلیل سیاسی، حقوقی، دیپلماتیک و حتی اسلامی گروهک مذکور ابتدا می توان سه فرضیه اساسی را مطرح کرد.

1- این امکان وجود دارد که افراد خودسر، تحت تاثیر احساسات و هیجانات آنی دست به این اقدام زده اند و قصد و نیتی در جهت حرکت علیه منافع ملی و مصالح جهان اسلام نداشته اند.

2- این عوامل آگاهانه و بدور از احساسات دست به این اقدام زده اند، اما در تحلیل خود به این نتیجه رسیده اند که برخورد تند و افراطی تنها روش پاسخگویی به سیاست های غلط آل سعود است و قصد و نیتی در انتفاع رژیم عربستان از حرکت های آنها نداشته اند.

3- این گروه و عوامل پشت پرده آن، با طراحی و اجرای نقشه شب گذشته تنها هدفی که داشته اند، کمک به رژیم آل سعود و تلاش برای کاهش فشارها بر این کشور در شرایط کنونی بوده است.

با وجود مطرح بودن هر سه فرضیه فوق، می توان افراد حاضر در این فتنه را به لحاظ رفتاری و جایگاهی در سه فرضیه فوق تطابق داد.

1- برخی از شرکت کنندگان در تجمع های شب گذشته تنها از روی تکلیف شرعی و انسانی که احساس کرده اند در مقابل سفارت و کنسولگری عربستان حاضر شده اند و صرفا خواسته اند انزجار خود از اقدامات غیر انسانی رژیم آل سعود را منعکس کنند.

2- برخی افراد که سابقه تندروی های آنها کمتر مسلمان آزاده ایرانی را نیازرده، طبق معمول برخوردهای افراطی و ایجاد آشوب و اختشاش را تنها مداوای روحیه حساس خود دیده و با رفتار خود هر چند به نفع دولت عربستان عمل کرده اند، اما در نهایت قصد و نیت آنها این نبوده است.

3- برخی از کسانی که در تجمعات مقابل دفاتر رژیم آل سعود در ایران نقش داشته‌اند، آگاهانه از عواقب ماجرا و با اشراف به این مساله که این اقدام در کوتاه مدت، سبب خروج عربستان از بحران سیاسی کنونی می شود، این نقشه را طراحی کرده و با استفاده از عواطف جریحه دار امت مسلمان و برخی عوامل دیگر آن را به اجرا درآورده اند.
اگر این گروه فقط بر اثر برخی احساسات انسانی و اسلامی، اقدام به حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد نموده است، آیا به ثواب و صلاح نزدیکتر نبود وقتی که بیش از 600 زائر ایرانی بیت الله حرام در اثر بی تدبیری رژیم سعودی به شهادت رسیدند، اندک اعتراض مشابهی از سوی این گروه خودسر ظهور و بروز پیدا می کرد.

در سال 1390 مجلس شورای اسلامی در اقدامی تلافی جویانه، قانون کاهش سطح روابط دیپلماتیک با انگلستان را تصویب کرد. در ان زمان این اقدام مجلس کفه وزنه دیپلماتیک را به نفع جمهوری اسلامی سنگین تر نمود، اما کمتر از 24 ساعت این وضعیت تداوم نیافت و حمله همین گروهک خودسر باعث ایجاد همگرایی سیاسی بین المللی علیه ایران شد.

دقیقا بعد از تندروی و حمله همین گروه به سفارت انگلستان، رهبر معظم انقلاب اسلامی از این حرکت به صراحت انتقاد کردند و آن را به مثابه آب به آسیاب دشمن ریختن دانستند و به ترتیب اولی جوانان مومن را از تکرار آن برحذر داشتند.

اکنون تقریبا چهار سال از ان ماجرا می گذرد درست در شرایط زمانی مشابه، که دولت سعودی مصتاصل و درمانده از همه جا خود را برای روزهای مصیبت بار آماده می کرد، عده‌ای با حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد، عملا یک هدیه آسمانی به این رژیم دادند.

موضع گرفتن پشت مظلوم نمایی در ماجرای شب گذشته، و حمایت رسانه های نزدیک به صهیونیست ها و رسانه های در اختیار شاهزاده های سعودی و داغ کردن این مساله، از جمله سناریوهایی است که امروز و فردا به اجرا در آمده و یا خواهد آمد و مطمئنا فرصتی مهیا خواهد شد تا رژیم عربستان با استفاده از آن فاجعه اعدام شیخ نمر را کمرنگ و کمرنگ تر نماید.

با مرور موضع گری مقامات عالی رتبه نظام در چهار سال پیش و مقایسه وضعیت مشابه رژیم آل سعود و دولت انگلستان در ان مقطع زمانی، نوعی تشابه های خاص و عجیب متبلور می شود، که باعث می شود، قبول کردن عنوان خودسر با تردید های جدی مواجه شود.

خوب ها ناز ندارند

در حديث داريم كه پيامبر(ص) فرمودند: «صِل مَن قطعك» يعني به او كه از تو قطع مي كند، بچسب. اين به رابطه مافوق و مادون هم مربوط است. مادون عقل ندارد و قطع مي كند. آيا من هم بايد قطع كنم؟ بايد بچسبم. بچه قهر

مي كند، رفيق قهر مي كند، مي گويد به من اهانت شده است. چند دفعه سلام كردم جوابم را نداد. ببين پيامبر(ص) ما چه اخلاقي دارد كه مي گويد به كسي كه از تو قهر كرده است بچسب. چگونه اين كار را بكنم؟ اگر به او بچسبم سيلي ام مي زند. نقشه بكش، پشت سر تعريفش را بكن تا سيلي نزند. تا ببيند كه بدك هم نيست، خوب چيزي است. مطمئن باش كه قبل از تو او پيش قدم نمي شود. انتظار نكش. هم مادون باشد و هم پيش قدم شود؟ امكان ندارد.


هركس كه پايين تر است نازش بيشتر است. در ميان مردم مي گويند هر كه زشت تر است بازي و نازش بيشتر است. به ملك باج نمي دهد. خوب ها ناز ندارند. مگر نديديد كه خدا از ما قرض مي گيرد؟ «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً» خدا مي فرمايد چه كسي هست به من قرض بدهد؟ آيا خداوند طلب نصرت مي كند؟ انبيا هم طلب نصرت مي كردند: «قال من انصاري الي الله قال الحواريون نحن انصارالله واشهد بانا مسلمون» آيا حضرت عيسي(ع) فقير است كه از مادون خودش ياري مي خواهد؟ نه! او فقير نيست، بلكه بزرگ است و مي خواهد مادون را راه بيندازد. حضرت اباعبدالله(ع) هم در روز عاشورا همين را فرمود. «هل م ن ناصر ينصرني»؛ چه كسي از ميان شما هست كه مرا كمك كند؟ آيا اين از روي نياز است؟ نه! او بزرگ است و مي خواهد شنونده را راه بيندازد
اين است معني سخن پيامبر(ع) كه فرمود: «صل من قطعك و اعف عمن ظلمك»؛ حتي كسي را كه به تو ظلم كرده عفو كن. هرجا حرف زدي او بدرفتاري كرد، به او خدمت كردي به تو ظلم كرد، مالت را خورد، خداي نخواسته به تو اهانت كرد، با اين همه تو عفوش كن. روي دستش بلند شو. مرد باش. اينها اخلاق پيامبر ما است. بقيه مي گويند به كسي كه به تو احسان كرده احسان كن. هر كس باشد اين كار را مي كند، اما پيامبر(ص) مي گويد به كسي بچسب كه تو را ترك مي كند. عفو كن كسي را كه به تو ظلم مي كند. عطا كن به كسي كه از تو منع مي كند. از مالش مي خواهي و به تو نمي دهد. اينها صفات بزرگان است و رشد دقيقاً همين است

برگرفته از سخنان حاج اسماعيل دولابي
کتاب كيمياي محبت

بزرگترین درس های زندگی

مطالب زیر از کتاب «بزرگترین درس های زندگی» اثر «هال اربن» ترجمه شده
توسط «مهدی قراچه داغی» برگرفته شده است. امیدوارم که این مطالب براتون
مفید واقع بشه.




درس اول: موفقیت چیزی بیش از کسب درآمد است


موفقیت و پول
وقتی کسی را موفق ارزیابی می‌کنیم، اغلب معنایش این است که او پولدار و
ثروتمند است. اما از سوی دیگر به ما می‌گویند که پول خوشبختی نمی‌آورد.
در مورد پول دو نکته است که می‌خواهم توضیح دهم.

1. پول بد نیست: پول به مراتب بیش از فقر خوشبختی می‌خرد. فکر کنم پرل بیلی بهتر از همه این موضوع را توضیح داده است:« من هم فقیر و هم ثروتمندبوده‌ام. بگذارید به شما بگویم که ثروتمند بودن بهتر است.»احتمالاً دراغلب موارد بهتر است. ثروتمند بودن غیر قانونی و غیر اخلاقی نیست، اما درضمن پول در حکم همه چیز هم نیست.

2. پول تنها وسیله رسیدن به موفقیت نیست: موفقیت چیزی بیش از کسب درآمداست. تاکید بیش از اندازه به پول درآوردن فریب دادن خویشتن است. زندگی می‌تواند به مراتب جالب‌تر، معنی دارتر و بهتر باشد. شاهد این موضوع کسانی هستند در طی سال های 1990 دارای پول، مال و دارایی، قدرت و پست ومقام بوده‌اند ولی احساس خوشبختی نمی‌کردند.

موفق بودن یعنی چه؟
توماس کارلایل فیلسوف نامی زمانی گفت:«بگذاریم تا همه به حد توانمندی خودپیشرفت کنند.» من تعریفی بهتر از این برای موفقیت سراغ ندارم. موفقیت یعنی با آنچه داریم در بهترین شرایط خود ظاهر شویم. موفقیت در انجام دادن متجلی می‌شود نه در بدست آوردن. موفقیت در تلاش جان می‌گیرد نه درپیروزی. موفق ها خصوصیاتی دارند:

موفق ها:
- زندگی را به آن شکلی که هست با تمام مشکلات و چالش‌هایش می‌پذیرند وخود را با زندگی تطبیق می‌دهند.
- در قبال زندگی خود مسئولیت قبول می‌کنند.
- با زندگی برخورد مثبت می‌کنند و مترصد خوبی‌ها و کیفیات مطلوب دیگران هستند و اغلب به نظر می‌رسد که آنها را می‌یابند.
- روابط خوب ایجاد می‌کنند و به نیازها و احساسات دیگران بها می‌دهند.
- در زندگی خود هدف و مقصودی را دنبال می‌کنند.
- میل شدیدی به یادگیری دارند، یادگیری درباره زندگی، جهان و خودشان,یادگیری برایشان لذت بخش است وظیفه نیست.
- عمل گرا هستند. مکدر و کسل نمی‌شوند زیرا به قدری در اندیشه تجربه‌های جدید هستند که فرصت کسل شدن ندارند.
- به تفاوت میان وجود داشتن و زندگی کردن واقف هستند و در این میان همیشه زندگی کردن را انتخاب می‌کنند.


شما جوان باشید یا پیر، 9 کلاس درس خوانده باشید یا مدرک دکتری داشته باشید، تفاوتی نمی‌کند، می‌توانیم از توانمندی‌های خود آگاهی بیشتری داشته باشیم، می توانیم به کسی که می‌خواهیم تبدیل شویم. اگر به درون خود نگاه کنیم، به منابعی که برای رسیدن به موفقیت احتیاج داریم دست پیدا می‌کنیم.

تبدیل شدن به کسی که توانایی و لیاقت آن را داریم، تنها هدف زندگی است
12345
6
78910
last