یه رفیقی داشتم هر بار که میخاستیم سفری بریم دخترش گریه میکرد که چرا باباش می ره سفر، هی هم این رفیقم دپرس بود که: آره این بچه ناراحت شد و گریه کرد و بغض کرد. بهش گفتم ببین براش توضیح بده، بگو که کارت...
اینه و باید سفر بری، بزار بچه آروم بشه. خلاصه یه روز قرار بود بریم تهران من ماشین گرفتم برم دنبال این بریم فرودگاه، زنگ زدم که بیا پایین گفت بچه داره گریه می کنه صب کن بیام، گفتم بزار من میام باهاش حرف میزنم، یه چند دقیقه رفتم بالا گفتم ببین دختر جان بابات نره سفر و کار نکنه تو نه می تونی مدرسه بری نه می تونی تبلت داشته باشی، نه می تونی بری رستوران، نه می تونی بری سفر همه اینا پول میخاد، بابات هم کار نکنه که پول نداره تو رو ببره شهر بازی و سفر و فلان، خلاصه بچه آروم شد ما هم رفتیم سوار تاکسی شدیم تو راه گفتم بهش دیدی منطقی حرف زدم بچه آروم شد راهش اینه یاد بگیر، آقا رفتیم فرودگاه شانس ما پرواز بعلت بدی آب و هوا نتونست بپره و موند صبح فردا، ماهم برگشتیم خونه، دو ساعت بعد این زنگ زد گفت می کُشمت، گفتم چرا، گفت این بچه قبلا یه ده دقیقه گریه میکرد الان دو ساعته یه ریز گریه می کنه که من چرا سفر نرفتم، میگه الان تو نرفتی ما نه غذا می تونیم بخوریم نه شهر بازی می تونیم بریم نه من مدرسه می تونم برم خلاصه فک میکنه بدبخت شدیم و یه ریز گریه می کنه... الانم بعضی از این آقایون همچی از تحریم و اثرات مثبتش و اینکه ما رو قوی میکنه و نعمته و از این حرفا می زنن که می ترسم یه روزی تحریم ها نباشه مثل اون بچه بزنیم زیر گریه که این قرار بود ما رو قوی تر بکنه پس چرا برش داشتن!! آقا جان این حرفها همه اش دروغ و دغله، من کاری ندارم که این تحریم ها ناحق و ناجوانمردانه و نامردیه، ولی این رو می دونم که تحریم به همه ما آسیب خواهد زد، حالا اگه نمی تونیم کاری کنیم نباشه با شوآف نمک نپاشیم به درد، اولین آزمون واقعی دولت پس از تحریم و آخرین امیدمون برا ناامید شدن، بودجه سال بعد هست که تا یکی دو هفته باید بره مجلس.